سال‌روز شهادت شهید مهدی زین‌الدین
سال‌روز شهادت شهید مهدی زین‌الدین

زندگی‌نامه شهید مهدی زین‌الدین

  • سال تولد: ۱۸ مهر ۱۳۳۸
  • سال شهادت: ۲۷ آبان ۱۳۶۳
  • محل شهادت: کرمانشاه
  • محل دفن: گلزار شهدای علی بن جعفر قم
شهید مهدی زین‌الدین در ۱۸ مهر سال ۱۳۳۸ شمسی، در خانواده‌ای مذهبی در شهر تهران، در خیابان ری، دیده به جهان گشود. پدر و مادرش که از معارف اهل بیت برخوردار بودند، اسمش را «مهدی» نهادند. پدر شهید زین‌الدین از فعّالان مذهبی و سیاسی زمان خود بود که بارها به خاطر فعالیت سیاسی تبعید و در شهرهای مختلف کشور طعم تلخ زندان رژیم طاغوت را چشیده بود. مادر آن شهید نیز از مربیان قرآن و اشاعه‌دهندگان معارف اهل بیت علیهم‌السلام به شمار می‌رفت.

آشنایی با قرآن

قرآن، راهنمای بشر در تمام عرصه‌های زندگی است و انسان را در حریم امن پروردگار جای داده و با دنیای بی‌کران عبودیت حق آشنا می‌سازد. در پرتو تأثیر قرآن است که حاملان آن و عاملان واقعی‌اش، به عزت دنیا و آخرت می‌رسند. پدر شهید زین‌الدین درباره آشنایی و انس فرزندشان با قرآن کریم از همان دوران کودکی می‌گوید:
«مادر آقا مهدی معلم قرآن بود و همیشه در جلسات قرآن شرکت می‌کرد و به طور کلی، قرآن جایگاه ویژه‌ای در زندگی ما داشت. بعد از مدتی، متوجه قرآن خواندن آقا مهدی شدیم، در حالی که نزد معلمی برای یادگیری قرآن نرفته بود.»

آغاز تحصیلات

مادر شهید زین‌الدین درباره دوران تحصیل آقا مهدی می‌گوید:
«در پنج سالگی به علت مسائلی از تهران به خرم‌آباد مهاجرت کردیم. در آن جا آقا مهدی را در کودکستانی که مسئولیت آن را یک فرد مذهبی برعهده داشت، ثبت نام کردیم. مهدی سال‌های ابتدایی را در مدرسه‌ای در همان شهر با موفقیت گذراند.»

پدر شهید نیز می‌گوید:

«سال پنجم ابتدایی بود که روزی معلمش نزد من آمد و از نبوغ فوق‌العاده مهدی خبر داد و توصیه کرد که او کلاس ششم را هم به صورت متفرقه بخواند و امتحان بدهد. ما هم با مشورت بعضی از دوستان قبول کردیم و مهدی از اسفند تا خرداد همان سال، کتاب‌های کلاس ششم را هم خواند و با نمره خوب قبول شد.»

در خدمت والدین

شهید مهدی زین‌الدین، از همان کودکی و نوجوانی در خدمت خانواده بود. مادر شهید زین‌الدین در این باره می‌گوید:
«هر کاری که به عهده‌اش می‌گذاشتیم، به نحو احسن انجام می‌داد. خرید خانه از کوچکی برعهده‌اش بود و به پدرش هم که در کتاب‌فروشی، کتاب‌های درسی و مذهبی را در دسترس مردم می‌گذاشت، کمک می‌کرد.»

نوجوانی، آغاز مبارزه

نوجوانی، دوره شکل‌گیری شخصیت انسان‌هاست. در همین دوره است که شالوده شخصیت انسان پی‌ریزی شده و آینده شخص ترسیم می‌شود. شهید زین‌الدین در دوران نوجوانی از محضر معلم اخلاق، حضرت «آیت‌الله مدنی» کسب فیض کرد. در آن روزها این انسان وارسته از طرف رژیم طاغوت به شهر خرم‌آباد تبعید شده بود. مهدی از همان زمان راه و رسم مبارزه با طاغوتیان را آموخت.
همچنین در همان ایام، حزب رستاخیز که وابسته به رژیم پهلوی بود، شروع به عضوگیری از بچه‌های دبیرستانی خرم‌آباد کرد. در دبیرستانی که شهید زین‌الدین در آن تحصیل می‌کرد، تنها دو نفر از عضویت در این حزب امتناع کردند که یکی شهید مهدی زین‌الدین بود و دیگری دوستش. سرانجام این کار به اخراج ایشان از دبیرستان انجامید. چون دبیرستان دیگری در رشته ریاضی نبود، شهید زین‌الدین ناچار شد در رشته تجربی ادامه تحصیل داده و دیپلم تجربی بگیرد.

انتخابی الهی و انصراف از دانشگاه

شعله‌های انقلاب اسلامی، رژیم طاغوت را متحیر کرده بود و شهرها یکی پس از دیگری به نهضت بزرگ امام امت می‌پیوست. ترس و وحشت، حکومت خودکامه طاغوتی را وادار کرده بود تا هرگونه حرکت مذهبی و سیاسی را سرکوب کند.
پدر شهید زین‌الدین که از فعّالان سیاسی و مذهبی بود، توسط ایادی رژیم دستگیر و به شهر سقز در استان کردستان تبعید شد. آقا مهدی، در همین ایام که پدرش در تبعید بود، در کنکور سراسری شرکت کرد و رتبه چهارم رشته پزشکی دانشگاه شیراز را به دست آورد، ولی از وارد شدن به دانشگاه انصراف داد و در مغازه پدرش مشغول به کار شد.
او درباره علت انصراف از دانشگاه گفته بود:
«مغازه پدرم سنگر است و رژیم پهلوی با تبعید پدرم می‌خواهد سنگر محکم او خالی بماند، ولی من نمی‌گذارم این سنگر مبارزه خالی بماند.»
گفتنی است که در آن روزها، آن مغازه، کانون مبارزه و محلی برای پخش اعلامیه‌های علماء و فعالیت‌های ضد رژیم بود.

انصراف از دانشگاه پاریس

اواخر عمر رژیم پهلوی، اعتصابات عمومی بیشتر شهرهای این مرز و بوم را فرا گرفته بود. این حرکات عمومی مردمی، باعث تعطیلی مغازه‌ها و ادارات و کارخانه‌ها شده بود. شهید زین‌الدین هم جهت پیوستن به صف انقلاب مغازه پدر را تعطیل کرد، ولی کسب دانش برای او تعطیل نشد و یادگیری زبان خارجی در اولویت کاری او قرار گرفت.
او با چهار دانشگاه از دانشگاه‌های فرانسه مکاتبه کرد و بعد از مدتی، نامه قبولی از یکی از آنها دریافت کرد. برای انتخاب یکی از دانشگاه‌ها، به یکی از دوستانش که به تازگی از فرانسه برگشته بود مراجعه کرد. او در جواب گفته بود:
«در فرانسه خدمت حضرت امام رسیدم، ایشان فرمود: "به ایران برگردید؛ زیرا ایران به جوانانی مثل شما نیازمند است".»
این سخن، باعث انصراف شهید زین‌الدین از عزیمت به خارج از کشور برای ادامه تحصیل شد.

فعالیت‌های انقلابی و ورود به سپاه پاسداران

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شهید زین‌الدین به جهاد سازندگی پیوست و فعالیت‌های عمرانی و محرومیت‌زدایی را آغاز کرد. سپس وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد و در واحد اطلاعات سپاه قم به خدمت پرداخت. او در این مسئولیت، در سرکوب جریان‌های انحرافی مانند حزب خلق مسلمان نقش مهمی ایفا کرد.

دوران دفاع مقدس

با شروع جنگ تحمیلی، شهید زین‌الدین به جنوب کشور اعزام شد و مسئولیت‌های مختلفی بر عهده گرفت. او ابتدا مسئول اطلاعات عملیات سپاه دزفول و سپس فرمانده تیپ ۱۷ علی بن ابی‌طالب شد. این تیپ تحت فرماندهی او در عملیات‌های بزرگی مانند والفجر مقدماتی، والفجر ۳، والفجر ۴ و خیبر نقش‌آفرینی کرد و به عنوان یکی از یگان‌های موفق جنگ شناخته شد.

ویژگی‌های اخلاقی

شهید زین‌الدین شخصیتی ساده، خاکی و متواضع داشت. او همیشه لباس بسیجی به تن داشت و در کنار نیروهایش زندگی می‌کرد. تواضع او به حدی بود که بسیاری از رزمندگان حتی نمی‌دانستند او فرمانده لشکر است.
شهادت
در ۲۷ آبان ۱۳۶۳، شهید زین‌الدین به همراه برادرش مجید در مسیر کرمانشاه به سردشت در کمین گروه‌های ضدانقلاب گرفتار و به شهادت رسیدند. این خبر، لشکر ۱۷ علی بن ابی‌طالب را در غمی عمیق فرو برد. مزار او در گلزار شهدای علی بن جعفر قم زیارتگاه عاشقان است.

پیام رهبری

رهبر معظم انقلاب اسلامی، در زمان ریاست‌جمهوری، در پیامی شهادت این سردار شجاع اسلام را تبریک و تسلیت گفتند و او را یکی از ستارگان درخشان انقلاب توصیف کردند.

وصیت‌نامه شهید زین‌الدین

او در وصیت‌نامه‌اش نوشت: «اولین شرط پاسداری از اسلام، اعتقاد به امام حسین (ع) است. ما باید حسین‌وار بجنگیم و آماده شهادت باشیم.»

یادگار جاودان

شهید زین‌الدین با زندگی کوتاه اما پربارش، الگویی بی‌بدیل برای جوانان امروز است. روح او شاد و یادش جاودان باد.

بخشی از وصیت شهید زین الدین:

اولین شرط لازم برای پاسداری از اسلام، اعتقاد داشتن به امام حسین(ع) است. هیچ کس نمی تواند پاسداری از اسلام کند در حالی که ایمان و یقین به اباعبدالله الحسین(ع) نداشته باشد. اگر امروز ما در صحنه های پیکار می رزمیم و اگر امروز ما پاسدار انقلابمان هستیم و اگر امروز پاسدار خون شهدا هستیم و اگر مشیت الهی بر این قرار گرفته که به دست شما رزمندگان و ملت ایران، اسلام در جهان پیاده شود و زمینه ظهور حضرت امام زمان(عج) فراهم گردد، به واسطه عشق، علاقه و محبت به امام حسین(ع) است. من تکلیف می کنم شما «رزمندگان» را به وظیفه عمل کردن و حسین وار زندگی کردن.

شهید مهدی زین الدین/حال و احوال سردار با اسیر بعثی!

کتاب «ستاره‌ی دنباله‌دار»، ۹۲ خاطره و جمله درباره و از شهید زین الدین را در خود جای داده است.

در قسمتی از این کتاب می خوانیم:

منطقه ی سردشت روی یک ارتفاع خیلی حساسی پایگاه داشتیم که همیشه در معرض تهدید بود. بعد از ظهر اومد اونجا برای سرکشی، بعد از نماز مغرب و عشا مفاتیح رو برداشت خودش شروع کرد برامون دعای کمیل خواندن. دعای اون شب تو اون شرایط هیچ وقت از یادم نمی ره

در بخش دیگری از کتاب می خوانیم:

عادت داشت با کسی که خودمونی می خواست حرف بزنه دستش روی شونه ش باهاش صحبت می کرد.

***

یه اسیر عراقی آورده بودند دست گذاشت روی شونه‌ش، بهش گفت: اشلونک؟

از یکی پرسیدم: «اشلونک» یعنی چی؟

گفت: یعنی «چطوری». چند قدم از ما جدا شدند، بیست دقیقه ای داشتند با هم صحبت می کردند؛ برگشت گفت: اینو ببر قرارگاه اطلاعات خوبی داره. این اسیره همین جور که عقب تویوتا نشسته بود چشم از آقا مهدی بر نمی داشت. از بس با این عراقی خودمونی برخورد کرده بود، از آقا مهدی خواسته بود که ساعت و انگشتری که بچه ها ازش گرفته بودند رو برگردونند. آقا مهدی هم پیگیری کرد.

فهرست موضوعات فعال تالار گفتگوی پهپاد

آخرین موضوعات فعال
زمان
۱۵۵۳ روز قبل
۱۵۵۵ روز قبل
۱۵۶۰ روز قبل